میل؛ رفتن به سوی «دیگری»
میل، جنبشی است به سوی دیگری به قص تسلط، در آغوش گرفتن و لذت بردن از بدن او. میل همان لذت جسمانیِ حس کردن پوست دیگری است، لذت جلب نگاهش و این که به صراحت به او بگویید که غرق شور و حیات میل او هستید. میل چیست؟ میل همان جوریدن پر تبوتاب در مبادله و دادوستد جسمانی با دیگری است.


عشق به «دیگری»
آخرین چارهی ما این است که عشق بورزیم، تا از بیماری در امان باشیم. و اگر به سبب سرخوردگی نتوانیم عاشق شویم آن گاه حتماً بیمار خواهیم شد. بی تردید، بیماریْ واپسین سبب تمام انگیزهی آفرینش است. با آفریدن سالم شدم با آفرینش بهبودی خویش را بازجستم.
پویایی شرم- ترس در رابطه







تمدن و ملالتهای آن
تداوم هر وضعی که اصل لذت، رسیدن به آن را آرزو میکند، فقط باعث خشنودیِ متوسط میشود؛ ما طوری ساخته شدهایم که فقط از تباین و ناهمگونی میتوانیم لذت بسیار ببریم و در وضعیت پایدار فقط اندکی کامرواییم. بنابراین امکانات سعادت ما را در سرشت خود ما محدود میکند. هچنان که گوته گوشزد میکند: «هیچ چیز در جهان تحمل ناپذیرتر از روزهایِ خوشِ پیاپی نیست» البته شاید این سخن اغراقآمیز باشد.
