برای همه ما پیش آمده که صبح در حالی که میدانیم کار مهمی برای انجام دادن داریم؛ ناگهان برویم سراغ ایمیلها، در اینستاگرام چرخی بزنیم، کمد لباسها را مرتب کنیم و هزار تا از این کارهای غیر ضروری دیگر. شاید بسیاری از ما تجربهی این را داشته باشیم که درس خواندن را تا شبِ امتحان عقب انداختهایم، یا هزاران تجربهیِ مشابه از این دست؛ اما چرا؟
برخی از محققان، به تعویق انداختن کار را عمدتاً بهعنوان شکست در خودتنظیمی میدانند که از این جهت مشابه سایر رفتارهای مرتبط با کنترل خود (مانند پرخوری، قماربازی یا ولخرجی و …) است. به عبارتی اهمالکاری به نحوهی عملکرد مغز ما و درک عمیقتر از زمان و خود مرتبط است. درک ما از زمان و خودمان چگونه است که منتهی به اهمالکاری میشود؟
تیموتی پیکیل اهمالکاری را نوعی رفتار اجتنابی میداند، مکانیزم مقابلهای که در آن افراد از برخی موقعیتها اجتناب میکنند تا احساس خوبی داشته باشند. بیایید فرض کنیم که انجام دادن آن کار مهم و ضروری اضطراب، ترس یا تنش و بیحوصلگی زیادی در فرد ایجاد میکند، مثلا من قرار است برای امتحان فردا یک فصل از حسابان را بخوانم، من در مورد حسابان احساس خوبی ندارم و هنگام مطالعهی آن اضطراب زیادی تحمل میکنم! برای اجتناب (فرار) از این احساس میروم سراغ اینستاگرام، تلوزیون، تلفن یا چیزهایی از این قبیل. اما مگر واقعیت زندگی دست از سر ما بر میدارد؟ دیر یا زود همهی مسئولیتها بر میگردد سراغ ما و حالمان را میگیرد. در این دوره قصد داریم سناریوهای رایج در اهمالکاری را مرور کنیم:
- سناریو لذتطلبی
- سناریو بیکفایتی
- سناریو بیارزشی
- سناریو کمالگرایی
دوری اول و دوم این کارگاه با هدف ارتقای دانش عمومی به صورت رایگان و به مدت دو ساعت برگزار شد. برای کسب اطلاعات بیشتر با پشتیبانی گروه روانشناسی دیگری تماس بگیرید.