این مقاله ترجمهی «Why Some Of Us Are So Bad At Spotting Red Flags» منتشر شده در وبسایت مدرسه زندگی است که توسط مریم باباییفرد ترجمه و برای انتشار در مجله دیگر آماده شده است.
برخی از ما نسبت به «خط قرمز یا نشانههای خطر» در روابط، نگرشی خاص داریم. اگر کمی دقت کنیم، میتوانیم ببینیم که در شریک عاطفی بالقوه یا فعلیمان برخی نشانههای خطر وجود دارند: نبود ارتباط سالم، بیتوجهی به مرزها، واکنشهای هیجانی تند، لحظاتی از فریبکاری، یا طفره رفتن از برخی چیزها برای خوشایند دیگران. اما آنچه ما را متفاوت میکند، انتخاب واکنشی است که بعد از دیدن این نشانهها میدهیم: و آن چیزی نیست جز هیچکاری نکردن. ما به رابطه ادامه میدهیم، حتی آن را عمیقتر میکنیم و شاید تمام زندگیمان را بر مبنای آن میسازیم، چرا که توان تشخیص نشانههای خطر در ما ضعیف و تحلیلرفته است. اما چرا این عضله و توان حیاتی تا این حد نادیده گرفته شده است؟ میتوانیم به موضوع اینطور نگاه کنیم: تواناییِ پاسخ سالم به خط قرمزها یا نشانههای خطر، به این مسئله بستگی دارد که دوران کودکی را به شکل خاصی گذرانده باشیم. تصور کنید در خانوادهای به دنیا آمده باشیم که پدری زورگو، مادری با رفتارهای پنهانکارانه و برادری مستبد در آن بوده؛ خانوادهای که دروغ گفتن در آن عادی بود و رفتارهای نادرست، با دقت و وسواس پنهان میشدند. در چنین بافتی، دقت کردن نسبت به نشانههای خطر، چه فایدهای میتوانست داشته باشد؟ اگر هزاران خط قرمز میدیدیم، چه کاری از دستمان برمیآمد؟ آیا میتوانستیم به پلیس خبر دهیم؟ یا به دوستانمان پناه ببریم؟ یا با افراد خاطی در خانواده روبهرو شویم؟ شاید آن موقع سه سال و نیم بیشتر نداشتیم… بقای ما دقیقاً به این موضوع بستگی داشت که پویاییهای ناسالم را نبینیم، یا اگر هم دیدیم، خودمان را مسبب آنها بدانیم.
روانشناسی گوستینگ
از همه پیچیدهتر اینکه، احتمالاً همان افرادی که این خط قرمزها عبور میکردند، همانهایی بودند که عمیقا دوستشان داشتیم. ما در کودکی، همزمان که از رفتار مراقبان خود رنج میکشیدیم، آنها را میستودیم. ممکن بود بعضی مواقع با ما بسیار بیرحم باشند، اما به طرزی غریزی ترجیح دادیم روی لحظات خوب تمرکز کنیم (مثل تعطیلات کنار دریا، یا دوچرخهای که برایمان خریدند). هرگز نمیخواستیم درباره بقیه چیزها بحث کنیم. حتی تا آنجا که ما را نادیده میگرفتند یا تحقیر میکردند، حتماً فکر میکردیم، خودمان مقصر بودیم. انسانها فقط به اندازهای میتوانند عبور از خط قرمزها را ببینند که تحمل دیدنش را دارند.با چنین گذشتهای که پشت سر گذاشتهایم، طبیعی است که با مشاهده نشانههایی از جنبههای مشکلدار در شریک عاطفیمان برآشفته نمیشویم. اگر کسی به ما بگوید که دوستمان دارد، همین کافی است که فرض کنیم همهچیز قرار است خوب پیش برود.
خرد آرام پیش رفتن در رابطه
چرا باید بر جنبههای منفی تمرکز کنیم؟ اینکه مدام درباره افراد دیگری که به نظرش جذاب میرسند صحبت میکند؟ اینکه به ظاهر در قانع کردن ما برای پرداخت هزینهها مهارت دارد؟ اینکه هیچوقت به موقع نمیرسد؟ اینکه ما را به هیچکدام از دوستانش معرفی نکرده؟ اینکه بهنظر نمیرسد شغلی داشته باشد یا حتی برنامهای برای پیدا کردن شغل؟ البته این چیزها کمی آزارمان میدهد. درعینحال نوعی گیجی هم در ما ایجاد میکنند. نمیتوانیم طوری رفتار کنیم که در خور و مناسبِ کشف این نشانهها باشد. میدانیم این مشکلات وجود دارند، اما ترجیح میدهیم به چیز دیگری فکر کنیم.
برای اینکه بتوانیم واقعاً مراقب «خط قرمزها یا نشانههای خطر» باشیم، باید در کودکی با این احساس بزرگ شده باشیم که شادی، امنیت و رفاه ما برای شخص دیگری واقعاً مهم بوده است — همان کسی که بعدتر یاد گرفتیم در طرز رفتار با خودمان از او الگو بگیریم. باید از همان ابتدا این احساس بنیادین را در خود شکل داده باشیم که اجازه نخواهیم داد دیگران با ما بدرفتاری کنند، اینکه هیچ دلیلی برای سوءاستفاده از ما وجود ندارد و اگر کسی به ما دروغ بگوید، این خودِ آن فرد است که باید مسئول باشد. اولین گام در مسیر تغییر، این است که متوجه عجیب بودن خود و شرایط باشیم. هرچقدر هم که در برخی زمینهها باهوش باشیم، در روابط عاطفی از شکلی خوابزدگی گزینشی شدید رنج میبریم. میلی به دیدن مشکلات نداریم؛ چرا که هرگز آنقدر دوست داشته نشدهایم که باور کنیم که مستحق تحمل چنین مشکلاتی نیستیم. لازم است که شروع کنیم به پرسیدن پرسشهایی که ممکن است به ظاهر حتی سادهلوحانه به نظر برسند:
- آیا با ما به درستی رفتار میشود؟
- آیا با آنچه بر ما میگذرد موافقیم؟
- آیا جرات داریم گله و شکایت کنیم؟
- آیا خوشحالیم؟
برای بیشتر ما، این پرسشها بدیهی و طبیعیاند. اما برای گروهی از ما، همین پرسشها نشانه تولد و ایجاد ظرفیتی تازه و بسیار ارزشمند است که با آن بتوانیم با دقت و مهربانی بیشتری درباره رفاه و صلاح خود بیندیشیم.
آشنایی با درمانگران دیگری
روانکاوی آنلاین برای مهاجران
منبع
The School of Life. (2018, October 4). Why some of us are so bad at spotting red flags. The School of Life.
https://www.theschooloflife.com/article/why-some-of-us-are-so-bad-at-spotting-red-flags/


