این مقاله بر اساس مقالهای با عنوان « چگونه زوجی را که ممکن است به سمت خیانت پیش برود، تشخیص دهیم؟» است که در وبسایت مدرسه زندگی منتشر شده است.
وجود تعارض و کشمکشها به خودی خود، دال بر فروپاشی قریبالوقوع رابطه نیست. آنچه حائز اهمیت است، نحوهی تفسیر، مدیریت و حل این تعارضهاست. روابط شکننده لزوماً آنهایی نیستند که در آنها طرفین داد و فریاد میکنند، یا مکررا میگویند «اینبار دیگر تمام است»، یا دیگری «احمق» خطاب میکنند و درها را به هم میکوبند. بلکه روابط شکننده آنهایی هستند که در آنها گسست و شکاف هیجانی، بهدرستی شناسایی نمیشود، تحلیل نمیشود و ترمیم نمیشود. [این گسست، همچون زخمی ناخودآگاه، در سکوت میتازد و رابطه را از درون میپوساند].
ویژگیهای یک دعوای سازنده
برای اطمینان از اینکه زوجین بدانند چگونه بهشکلی سازنده دعوا کنند، چندین ویژگی ضروری است.
۱. نخست و از همه مهمتر، هر یک از طرفین باید بتوانند منابع ناراحتی خود را بهشکلی زودهنگام و دقیق شناسایی کنند: آنها باید بدانند چگونه تشخیص دهند که از چه چیزی ناراضی هستند و برای شکوفایی در رابطه به چه چیزی نیاز دارند. این امر لزوماً به آن سادگی که تصور میشود نیست. ممکن است زمان و بینش روانشناختی لازم باشد تا دریابند که مثلاً تماس تلفنی از دسترفته یا درخواست تغییر تاریخ تعطیلات، در واقع منشأ خشم آنها بوده است.
۲. ویژگی مهم دیگر این است که فرد خود را صاحب این حق بداند میتواند سخن بگوید، این که فرد موظف نیست همیشه «خوب» باشد و این [خوب نبودن او الزاما] مشکلی ایجاد نمیکند، بداند که بیان ناراحتی و اشاره به چیزی که آزاردهنده است (هرچند کوچک به نظر برسد) قابل قبول است؛ و این که خراب کردن چند شب بهتر از نابودن کردن یک ازدواج است.
۳. ارزیابی خوشبینانه از ماهیت روابط انسانی میتواند راهگشا باشد: پذیرش این واقعیت که مقداری ناامیدی و اصطکاک، از عناصر ضروری عشقی هستند که بهاندازهی کافی خوب است. این که در برخی لحظات خشمگین شویم و به ظاهر قانع شویم که این باید پایان رابطه باشد، فاجعهآمیز نیست؛ بلکه بخشی از فرآیند پیچیدهی رشد و تحول رابطه است. [این ناملایمات، همچون سنگهای آسیاب، میتوانند رابطه را صیقل دهند و به بلوغ برسانند، به شرطی که با درک و پذیرش همراه باشند].
۴. مهارت سخن گفتن بهشکلی دیپلماتیک نیز ضروری است. این که بدانیم چگونه و در چه زمانی ناراحتی خود را بیان کنیم. شاید لازم نباشد در همان لحظهی بروز مشکل، فریاد بزنیم. گاه بهتر است صبر کنیم تا تنشهای سطحی فروکش کنند؛ شاید صبح روز بعد زمان مناسبتری باشد. این مهارت، نیازمند اعتماد به نفس و آرامشی درونی است تا هر اعتراضی را در قالب فریادی وحشتزده یا جملاتی زخمخورده به سوی دیگری پرتاب نکنیم، بهویژه زمانی که طرف مقابل خود در آشفتگیای عاطفی به سر میبرد و قادر به شنیدن نیست. فرد باید توانایی آن را داشته باشد که ناراحتیهای خود را در قالب بیانی متقاعدکننده و حتی گاه با ظرافتی طنزآمیز ارائه دهد، به گونهای که بتواند به هدف خود برسد.
۵. در این میان، ضروری است که فرد هم پیوندی عمیق با شریک زندگی خود احساس کند و هم این تصور را در خود زنده نگه دارد که اگر روزی مشکلات به اوج برسند، میتواند از رابطه فاصله بگیرد. این آگاهی که فرد گزینههای دیگری پیش رو دارد، نه تنها او را از وابستگی افراطی رها میسازد، بلکه این اطمینان را نیز به او میدهد که سزاوار رفتار محترمانه است. چنین احساسی به فرد اجازه میدهد تا با تعادل سخن بگوید و وضعیت موجود را در چارچوبی قابل مدیریت حفظ کند.
هیچ یک از این عناصر معمولاً در زوجهای نگونبختی که نه تنها به مجادله میپردازند، بلکه از هنر مجادلهی سازنده بیبهرهاند، یافت نمیشود. موانع درونی متعددی راه را بر مواجههی مؤثر آنها با گسست هیجانی و خشم میبندد. که در ادامه به آنها میپردازیم.
موانع دعوای سازنده
۱. خوشبینی مفرط نسبت به روابط
زوجهای شکننده، به شکلی پارادوکسیکال، معمولاً نسبت به عشق امیدواریای افراطی دارند. آنها خوشبختی را با روابطی عاری از هرگونه تعارض پیوند میزنند. آنها انتظار ندارند که پس از یافتن فردی که به نابخردانهترین شکل، «همسر ایدهآل» میپندارند، هرگز نیاز به مشاجره، ترک اتاق با خشم یا احساس ناخشنودی حتی برای ساعتی کوتاه داشته باشند. هنگامی که مشکل سر برمیآورد (که ناگزیر رخ میدهد) آن را نه به عنوان نشانهای از پیشرفت طبیعی عشق، بلکه به عنوان مدرکی هشداردهنده میبینند که گواهی بر نامشروع بودن و نقص بنیادین رابطهشان است. این امیدهای واهی، آنها را از انجام وظایف صبورانهی مذاکره دیپلماتیک و نگهداری روزمره بازمیدارد.
۲. ناتوانی در درک رنج
زوجهای شکننده معمولاً در شناسایی رنجهای خود ناتوان هستند. آنها ممکن است هر دو در حال تحمل ناخشنودی باشند، اما در مورد ریشههای واقعی این نارضایتیها نامطمئن بمانند؛ آنها میدانند که چیزی در رابطهشان نادرست است، اما قادر نیستند به راحتی عوامل محرک را ردیابی کنند. آنها نمیتوانند دقیقاً تشخیص دهند که مثلاً عدم اعتماد طرف مقابل در مورد مسائل مالی است که خاطرشان را میآزارد یا رفتارشان با فرزند کوچکتر و پرتوقع است که باعث رنجش شده است. آنها به شکلی مبهم یا نادرست واکنش نشان میدهند، حملاتشان یا به طور ناعادلانه کلی است یا به شکلی غیرقابل قبول خاص.
منبع
The School of Life. (n.d.). How to spot a couple that might be headed for an affair. The School of Life. from https://www.theschooloflife.com/article/how-to-spot-a-couple-that-might-be-headed-for-an-affair/
Photo: The First Tear by Norbert Goeneutte, 1884