من از کشتزار دیگری می‌روید...

روان‌درمانی تحلیلی

روان‌درمانی تحلیلی


روان‌درمانی تحلیلی[1] شکلی از درمان گفتاری است که بر پایه نظریه‌های زیگموند فروید در مورد روان‌کاوی بنا شده است. این روش به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه ناخودآگاه بر افکار، احساسات و رفتارهای فرد تأثیر می‌گذارد. فروید، پدر روان‌کاوی، در ابتدا از اصطلاحات روان‌کاوی و درمان تحلیلی به‌صورت مترادف استفاده می‌کرد. اما بعدها در سال ۱۹۱۹، او بین روان‌کاوی و روان‌درمانی تحلیلی تفاوت قائل شد. در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، اصطلاح روان‌درمانی تحلیلی برای روش‌هایی به‌کار می‌رفت که از تکنیک‌های روان‌کاوی استفاده می‌کردند، اما با روان‌کاوی سنتی تفاوت داشتند. در این مقاله قصد داریم به معرفی روان‌درمانی تحلیلی، تکنیک‌ها، فواید، محدودیت‌های آن و نقش درمانگر تحلیلی بپردازیم و این روش درمانی را با روش‌های مشابه مقایسه کنیم.

روان‌درمانی تحلیلی چیست؟

روان‌درمانی تحلیلی نوعی درمان گفتگو‌محور است که بر اساس نظریه روان‌کاوی شکل گرفته است. فرض اساسی روان‌کاوی این است که افکار، احساسات و اعمال ما نه تنها بیان‌کننده عوامل آگاهانه و منطقی هستند، بلکه از فرایندها یا امیال ناخودآگاه پنهان نیز سرچشمه می‌گیرند. فروید ناخودآگاه را به‌عنوان مخزنی از خواسته‌ها، افکار و خاطراتی توصیف کرد که زیر سطح آگاهی قرار دارند. او معتقد بود که این تأثیرات ناخودآگاه اغلب می‌تواند منجر به پریشانی و اختلالات روانی شود. درمانگر تحلیلی به‌طور خاص بررسی می‌کند که چگونه تجربیات فرد (اغلب از دوران کودکی) ممکن است بر رفتارها و تجربیات فعلی او تأثیر بگذارند. سه اصل بنیادین در روان‌درمانی تحلیلی به شرح زیر است:

۱) ما تحت تأثیر افکار، رفتارها، احساسات و خاطرات ناخودآگاه خود قرار داریم.

۲)  ما مکانیسم‌های دفاعی را برای جلوگیری از ناراحتی ناشی از مواجهه با افکار و احساسات ناخودآگاه دردناک ایجاد می‌کنیم.

۳) اختلالات روانی از تنش بین ناخودآگاه و خودآگاه ناشی می‌شوند.

هدف روان‌درمانی تحلیلی، آوردن ناخودآگاه به سطح خودآگاه است تا بتوان آن را بررسی و درمان کرد. درمانگر تحلیلی، همانند روان‌کاو، از مدل روان‌کاوانه برای درک عملکرد ذهنی بهره می‌برد و بر تفسیر دفاع‌ها، مقاومت‌ها و انتقال تکیه می‌کند. با این حال، این رویکرد از نظر شکلی با روان‌کاوی تفاوت‌هایی دارد. برای مثال، در روان‌درمانی تحلیلی تأکید کمتری بر دراز کشیدن روی کاناپه وجود دارد و ممکن است مراجع روبروی درمانگر بنشیند. همچنین، تعداد جلسات در هفته کمتر است.

از آنجا که روان‌درمانی تحلیلی ایده‌های روان‌کاوانه را در قالب درمان‌هایی فراتر از روان‌کاوی رسمی به‌کار می‌گیرد و محدودیت‌های کمتری نسبت به روان‌کاوی سنتی دارد، می‌توان آن را برای طیف وسیع‌تری از افراد استفاده کرد. این شکل از درمان یک انتخاب بلندمدت محسوب می‌شود و بسته به عمق مسئله‌ای که بررسی می‌شود، جلسات آن می‌تواند هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌ها ادامه یابد.

تاریخچه روان‌درمانی تحلیلی

فروید در نوشته‌هایش اغلب از اصطلاحات روان‌کاوی و روان‌درمان تحلیلی به‌صورت مترادف استفاده می‌کرد. با این حال، در سال ۱۹۱۹، او میان روان‌کاوی و «روان‌درمانی تحلیلی» تمایز قائل شد. در دهه‌های بعد، روان‌درمانی‌های مختلفی توسعه یافتند که برخی از آن‌ها از روش‌های روان‌کاوی الهام گرفته بودند، اما با روش‌های اصلی روان‌کاوی تفاوت داشتند.

روان‌درمانی تحلیلی

فروم ‌رایشمن (۱۹۴۳) اولین بار اصطلاح روان‌درمانی تحلیلی را در ادبیات روان‌پزشکی مطرح کرد. سپس، بندورف (۱۹۴۶) برای نخستین بار این اصطلاح را در ادبیات روان‌کاوی به‌کار برد. در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، از اصطلاح روان‌درمانی تحلیلی برای توصیف روش‌هایی استفاده می‌شد که اگرچه از تکنیک‌های روان‌کاوی الهام گرفته بودند، اما با شیوه‌های مرسوم روان‌کاوی تفاوت‌هایی داشتند. برخی از درمانگران معتقد بودند که این روش‌ها می‌توانند به بیماران کمک کنند، بدون این‌که نیاز به تحلیل عمیق روان‌کاوانه داشته باشند. امروزه روان‌درمانی تحلیلی به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در  جلسات روان‌درمانی تحلیلی چه می‌گذرد؟

روان‌درمانی تحلیلی مبتنی بر بینش است؛ بنابراین درمانگر تحلیلی به فرد کمک می‌کند تا نسبت جنبه‌های ناخودآگاه و پنهان روان خود که زندگی اکنونی فرد را متاثر می‌کند آگاهی پیدا کند. جلسات درمان بسته به دلیل مراجعه فرد و مرحله‌ای که در فرایند درمان است، متفاوت خواهد بود، اما بیشتر زمان صرف صحبت آزادانه با درمانگر در یک محیط امن و بدون قضاوت می‌شود. درمانگر تحلیلی منتظر می‌ماند تا بیمار صحبت را آغاز کند. این شاید به سکوت تعبیر شود؛ اما به این معنی نیست که درمانگر کمکی نمی‌کند. درمانگر تحلیلی درمورد آنچه در ذهن بیمار می‌گذرد کنجکاو و علاقه‌مند است. هیچ انتظاری وجود ندارد و بیمار آزاد است در مورد هر آنچه در ذهن دارد صحبت کند. صحبت کردن آزادانه بیمار اهمیت حیاتی دارد تا جایی که روان‌کاوی و روان‌درمانی تحلیلی را اغلب با عنوان «درمان از طریق گفت‌وگو» می‌شناسند. این گفت‌وگو هسته‌ی اصلی فرایند درمان است. آنچه واقعاً درمان‌بخش است، رابطه‌ی میان روان‌کاو/ درمانگر تحلیلی و بیمار است و گفت‌وگو تنها راهی است که جنبه‌های این رابطه از طریق آن شکل می‌گیرد و بیان می‌شود. درمانگر تحلیلی به نگرانی‌های فرد گوش می‌دهد و به دنبال الگوها یا رویدادهای خاصی می‌گردد که ممکن است اهمیت داشته باشند. او همچنین ممکن است از تکنیک‌هایی مانند تداعی آزاد، تفسیر، تحلیل رویا و تحلیل انتقال استفاده کند تا به فرد کمک کند علل احتمالی نگرانی‌های خود را درک و شناسایی کند.

تکنیک‌های روان‌درمانی تحلیلی

در روان‌درمانی تحلیلی از تکنیک‌های مختلفی برای کسب بینش در مورد رفتار بیمار استفاده می‌شود. برخی از تکنیک‌های رایج عبارتند از:

۱) تداعی آزاد

تداعی آزاد به این معناست که بیمار بدون سانسور یا ایجاد تغییر در جریان خاطرات یا ایده‌ها بتواند آزادانه در مورد هر چیزی که به ذهنش می‌رسد صحبت کند. در حالی که سایر اشکال روان‌درمانی اغلب شامل صحبت‌های کنترل‌شده و هدفمند با اهداف مشخص است، روانکاوی و روان‌درمانی تحلیلی شامل آزادنه تداعی کردن است. اعتقاد بر این است که این رویکرد باز و بدون ساختار کمک می‌کند که افکار، ترس‌ها، شرم و انگیزه‌های ناخودآگاه به سطح آگاهی بیایند، به این ترتیب فرصتی فراهم می‌آید که درمانگر تحلیلی و بیمار به محتوای ناخودآگاه را با هم بررسی کنند.

۲) تفسیر

تفسیر به فرایندی اشاره دارد که در آن یک ‌درمانگر تحلیلی مشاهدات مختلف درباره رفتار آگاهانه و ناخودآگاه بیمار را در یک روایت منسجم قرار می‌دهد. این ممکن است شامل تفسیر زبان بدن، بیان احساسات و سایر اشکال ارتباط کلامی و غیرکلامی باشد. در روان‌درمانی تحلیلی با ارائه تفسیر، معنای پنهان به بیمار منتقل می‌شود.

درمانگر تحلیلی

۳) تحلیل رویا

در روان‌درمانی تحلیلی اعتقاد بر این است که بسیاری از افکار، خاطرات، تمایلات و احساساتی که خارج از آگاهی هشیارانه باقی می‌مانند، در رویاها و خیال‌پردازی‌ها ظاهر می‌شوند. درمانگر تحلیلی، محتوای رویا را تفسیر می‌کند تا انگیزه‌های پنهان، معانی نمادین و بازنمایی‌های آن (یعنی محتوای نهفته) آشکار شود. تحلیل رویا (یا تفسیر رویا) با استفاده از تکنیک‌هایی مانند تداعی آزاد تسهیل می‌شود.

۴) تحلیل انتقال

انتقال به فرایندی اشاره دارد که در آن بیمار احساسات و تمایلات ناخودآگاهی را نسبت به درمانگر تحلیلی تجربه می‌کند که در اصل به سمت افراد مهمی مانند والدین در دوران کودکی‌اش بوده است. این فرایند به‌عنوان روشی برای بازگرداندن مواد سرکوب‌شده به سطح آگاهی در نظر گرفته می‌شود، جایی که می‌توان آن‌ها را مجدداً تجربه کرد، بررسی کرد و پردازش نمود تا منابع مشکلات فعلی بیمار کشف و اثرات مضر آن‌ها کاهش یابد. در روان‌درمانی تحلیلی این الگوهایِ انتقال تحلیل می‌شود تا بینشی درباره تجربیات گذشته و ذهن ناخودآگاه بیمار حاصل شود.

بله؛ به واکنش‌های ناخودآگاه و خودآگاه درمانگر نسبت به بیمار و انتقال بیمار «انتقال متقابل» می‌گویند. این پدیده می‌تواند به‌عنوان منبعی برای درک تأثیر بیمار بر دیگران عمل کند. یعنی برای پاسخ به این سئوال که بیمار در خارج از اتاق درمان چه اثری بر دیگران دارد، درمانگر تحلیلی می‌تواند به احساسات خودش در مقابل بیمار مراجعه کند. روان‌کاو یا درمانگر تحلیلی باید از «انتقال متقابل» آگاه باشد و آن را تحلیل کند تا بتواند به‌صورت سازنده در فرایند درمان از آن استفاده کند. یکی از دلایلی که ضرورت دارد درمانگر تحلیلی تحت نظارت سوپروایزر باشد، این است که ناظر بالینی به درمانگر تحلیلی کمک می‌کند تا جهت درمان را مشخص کند و از انتقال متقابل خود آگاه شود.

روان‌درمانی تحلیلی در مورد چه مشکلاتی موثر است؟

درمانگر تحلیلی

روان‌درمانی تحلیلی در کمک به افراد برای کسب بینش درباره الگوهای تکراری و خودشکن که آنها را در روابط، کار، مدرسه و سایر جنبه‌های زندگی روزمره عقب نگه می‌دارد، مؤثر است. در حقیقت، هر دلیلی که باعث شود یک فرد به فکر کمک‌گرفتن از یک متخصص سلامت روان بیفتد، می‌تواند دلیلی موجه برای مراجعه به یک درمانگر تحلیلی نیز باشد. بااین‌حال، مهم‌ترین و شایع‌ترین دلایلی که افراد به‌خاطر آن‌ها به روان‌درمانی تحلیلی روی می‌آورند عبارت‌اند از:

اضطراب، افسردگی، مشکلات عاطفی یا تروما، مشکلات هویتی، مسائل مربوط به عزت نفس، مشکلاتی در خودابرازی، اختلالات روان‌تنی، مشکلات رابطه، رفتارهای خودتخریبی، مشکلات جنسی، اختلال استرس پس از سانحه  (PTSD)، اختلال وسواس فکری-عملی ( (OCD، روان‌پریشی (مشکل در تشخیص واقعیت از غیرواقعیت)، اعتیاد به مواد مخدر، واختلالات خوردن.

اثربخشی روان‌درمانی تحلیلی

اثربخشی روان‌درمانی تحلیلی به توانایی مواجهه بیمار با تجربیات بالقوه استرس‌زا بستگی دارد. پژوهش مت و همکاران (۲۰۰۹) نشان می‌دهد که روان‌درمانی تحلیلی برای طیف وسیعی از مشکلات روانی، از متوسط تا شدید، مفید است و اثرات مثبت بلندمدت دارد و باعث کاهش علائم و تغییرات شخصیتی می‌شود. همچنین روان‌درمانی تحلیلی باعث بهبودی‌های پایدار می‌شود؛ به این معنی که حتی پس از پایان درمان نیز بهبودی ادامه دارد. اما، مزایای سایر درمان‌های مبتنی بر شواهد با گذشت زمان کاهش می‌یابد.

روان‌درمانی تحلیلی برای چه کسانی مناسب است؟

روان‌درمان تحلیلی برای هر کسی مناسب نیست و شاید افرادی با ویژگی‌ها زیر بیش از سایرین از منافع آن بهره‌مند شوند:

۱. میل به دانستن در مورد خود

روان‌درمان تحلیلی به درد کسانی می خورد که میل زیادی به دانستن در مورد ذهن خود دارند. یکی از فرض‌های اصلی در روان‌درمانی تحلیلی این است که افراد تمایل دارند خود را بشناسند و این شناخت می‌تواند به تغییر در شیوه‌ی تفکر، احساس و عمل آن‌ها منجر شود. در واقع، اگر این توانایی نبود، ممکن بود رشته‌ای به نام روان‌کاوی وجود نمی‌داشت، یا هر رشته‌ی دیگری که هدف آن روشن‌کردن رمز و رازهای ذهن انسان باشد. پیامد «تمایل به دانستن» این است که بیمار و درمانگر تحلیلی را در یک «اتحاد درمانی» گرد هم می‌آورد. قطعاً سفر به درون خود دشوار و همراه با زمان‌های سخت خواهد بود و این «اتحاد درمانی» و «میل به دانستن» است که درمانگر تحلیلی و بیمار را قادر به ایجاد رابطه‌ای می‌کند که در آن جنبه‌های اغلب دردناک عاطفی زندگی بیمار را با هم بررسی کنند. به عبارت دیگر، این تمایل مشترک به دانستن است که بیمار و درمانگر تحلیلی را در رابطه‌ای به هم پیوند می‌دهد که در آن هر دو ناکامی و چالش‌های گاه دردناک سفر تحلیلی را تحمل می‌کنند. در نهایت کسانی بیشترین نفع را از روان‌درمان تحلیلی می‌برند که اشتیاق بیشتری به دانستن در مورد خودشان دارند.

۲. تحمل رنج روان‌درمانی تحلیلی

جمله‌ی معروف متنسب به فروید وجود داد که: «فرد باید به اندازه‌ای بیمار باشد که به درمان نیاز داشته باشد و به اندازه‌ای سالم باشد که بتواند فشار درمان را تحمل کند» برای پیش‌رفتن در فرایند روان‌درمانی تحلیلی، فرد باید از یک سو به اندازه‌‌ کافی درگیر مشکلات روانی باشد تا انگیزه لازم برای درمان را داشته باشد و از سوی دیگر، به اندازه‌کافی از سلامت روانی برخوردار باشد تا بتواند چالش‌ها و فشارهای ناشی از فرایند درمان را تحمل کند و با احساسات ناخوشایند، خاطرات سرکوب‌شده و مقاومت‌های روانی که در طول درمان آشکار می‌شوند، مواجه شود.

روان‌درمانی تحلیلی برای چه کسانی مناسب نیست؟

روان‌درمانی تحلیلی یک مداخله برای موقعیت‌های بحرانی به‌حساب نمی‌آید و در موارد زیر ممکن است مناسب نباشد: ۱) فرد نمی‌تواند صمیمیت یا ابهام بین‌فردی موجود در فضای درمان تحلیلی را بدون دچار شدن به آسیب روانی بیشتر تحمل کند؛ ۲) شرایط زندگی او پرتلاطم یا ناپایدار است و نیاز به مداخله‌ای فعال‌تر دارد؛ ۳) ملاحظات عملی وجود دارد که درمان ۱ الی ۳ جلسه در هفته به مدت چند سال را غیرممکن می‌سازد؛ ۴) فرد انگیزه‌ی کافی برای کار عمیق‌تر و فشرده‌تر را ندارد.

روان‌درمانی تحلیلی چه مدت طول می‌کشد؟

مراجعان در روان‌درمانی تحلیلی معمولاً ۱ الی ۲ جلسه‌ی ۴۰ یا ۵۰ دقیقه‌ای در هر هفته با درمانگر خود ملاقات می‌کنند و جلسات ممکن است سال‌ها ادامه داشته باشد.

آیا روان‌درمانی تحلیلی را می‌توان برای کودک و نوجوان به کار برد؟

بله؛ روان‌درمانی تحلیلی به کودک یا نوجوان کمک می‌کند تا احساسات خود را بهتر درک و مدیریت کند، راهبردهای مقابله‌ای ناکارآمد را شناسایی کند و آن‌ها را تغییر دهد، و احساسات منفی نسبت به خود و دیگران را بازبینی کند. هدف درمان تنها غلبه بر مشکلات فعلی نیست، بلکه کمک به هر کودک یا نوجوان برای رسیدن به حداکثر پتانسیل خود در تمام جنبه‌های زندگی و ایجاد قدرت و انعطاف‌پذیری عمیق و پایدار است. این اهداف از طریق ایجاد یک رابطه قوی و قابل اعتماد با ‌درمانگر تحلیلی محقق می‌شود. درمانگر در این فرایند به عنوان شریکی با کودک و خانواده عمل می‌کند تا چالش‌ها و توانایی‌های کودک را بهتر درک کند. ادبیات پژوهشی از اثربخشی رویکردهای روان‌درمانی تحلیلی برای درمان کودکان و نوجوانان حمایت می‌کند.

به عنوان نکته‌ی پایانی، لازم به ذکر است که روان‌درمانی تحلیلی به صورت زوج‌درمانی و گروهی نیز قابل اجرا است. درمانگران کلینیک دیگری به عنوان روان‌درمانگران تحلیلی آموزش دیده‌اند، تحلیل شده‌اند و تحت نظارت بالینی هستند. در کلینیک «دیگری» درمان تحلیلی برای کودک، بزرگسال و زوج ارائه می‌شود.

منابع

American Psychoanalytic Association. (n.d.). Child & adolescent psychoanalysis. Retrieved October [insert day], 2023, from https://apsa.org/about-psychoanalysis/child-adolescent-psychoanalysis/#toggle-id-2

American Psychoanalytic Association. (n.d.). Psychoanalytic psychotherapy. Retrieved October [insert day], 2023, from https://apsa.org/about-psychoanalysis/psychoanalytic-psychotherapy/

Auchincloss, E. L., & Samberg, E. (2012).  Psychoanalytic terms and concepts. Yale University Press.

Cherry, Kendra. “What Is Psychoanalytic Therapy?” Verywell Mind. Last modified January 12, 2024. https://www.verywellmind.com/what-is-psychoanalytic-therapy-2795467.

De Maat, S., de Jonghe, F., Schoevers, R., & Dekker, J. (2009). The effectiveness of long-term psychoanalytic therapy: a systematic review of empirical studies. Harvard review of psychiatry, 17(1), 1–23. https://doi.org/10.1080/10673220902742476

Safran, J. D., & Gardner-Schuster, E. (2016). Psychoanalysis. InEncyclopedia of Mental Health (2nd ed.). Elsevier. https://www.sciencedirect.com/topics/neuroscience/psychoanalytic-therapy

Verywell Health. (n.d.). Psychoanalytic therapy. Retrieved October [insert date], 2023, from https://www.verywellhealth.com/psychoanalytic-therapy-5221426

[1] ممکن است با عبارت «درمان روان‌تحلیلی» نیز از آن یاد شود.