من از کشتزار دیگری می‌روید...

پَرسه‌زنی ذهنی

رُزا دانشجوی کارشناسی در رشتۀ زیست‌شناسی بود. او دختر موفقی به نظر می‌رسید که به‌خوبی از پس درس و دانشگاه بر می‌آمد. اما اخیراً هر زمان که پشت میز مطالعه‌اش می‌نشست، در مورد اینکه چقدر با موفقیت آزمون‌ها را پشت سر گذاشته و تا اینجای تحصیلش شاگرد اول دوره شده فکر و خیال می‌کرد؛ او تصاویر جالب زیادی در مورد اینکه به‌راحتی در مقطع تحصیلات تکمیلی پذیرفته خواهد شد می‌ساخت. علاوه بر این، به‌تازگی رابطۀ عاطفی خوبی شروع کرده بود و همین موضوع باعث خیال‌پردازی بیشتری شده بود. مدت‌ها خود را در لباس تازه‌ای که خریده بود تجسم می‌کرد و در مورد واکنش‌های شریک عاطفی‌اش فکر می‌کرد. ذهن او پُر از تصاویر شادی شده بود که به او فرصت نمی‌داد با تمرکز به مطالعۀ پایان ترم بپردازد. رُزا مانند بسیاری دیگر از مراجعان من از حواس‌پرتی حین مطالعۀ درسی شکایت داشت: «گاهی دو ساعت می‌شینم پای کتاب ولی بعد می‌بینم پاراگراف اول رو هم تموم نکردم، ذهنم مشغول هر موضوعی می‌شه به­جز تمرکز روی درس». این وضعیت بسیار شایع است و در واقع، یکی از رایج‌ترین فعالیت‌های ذهنی در انسان به‌شمار می‌آید. سرگردانی یا پَرسه‌زنی ذهنی به زمان‌هایی اشاره دارد که افکارتان، از کاری که در دستِ انجام دارید دور شده و شما مشغول فکر کردن به چیز دیگری می‌شوید. برای مثال در حال رانندگی هستید ولی به دورهمی با دوستان در آخرِ هفته فکر می‌کنید؛ هنگام شُستن ظرف‌ها، به بحثی که چند ساعت قبل با مدیرتان داشتید فکر می‌کنید؛ یا مثل درمانجوی من، در حالِ مطالعه هستید ولی به‌جای تمرکز بر مطلب و یادگیری، مشغول این فکر می‌شوید که شاگرد اول دانشگاه شده‌اید و حالا می‌توانید در مقطع بالاتری به ادامه تحصیل بپردازید! پژوهش‌ها نشان می‌دهد گرایش ذهن به دور شدن از «اینجا-و-اکنون» و مشغول شدن با افکار نامربوط به فعالیت و رویدادهای کنونی، در تقریباً 50% از ساعات بیداری ما انسان‌ها اتفاق می‌افتد. ولی فرض کنید ذهن شما بی‌وقفه در حال پرسه‌زنی باشد. تبعاً این موضوع پیامدهایی جدی به­دنبال دارد که می‌توان آنها را در دو دسته کُلی «پیامدهای عملکردی» و «پیامدهای خُلقی» قرار داد. برای مثال، یکی از پیامدهای عملکردی پَرسه‌زنی ذهنی حین مطالعه، عملکرد ضعیف‌تر در خواندن و درک مطلب، و در پی آن، یادسپاری و یادآوری مطلب است که طبیعتاً برای دانش‌آموزان و دانشجویان، تبعات جدّی در پی دارد. در مجموع، پَرسه‌زنی ذهنیْ ظرفیت محدودِ حافظۀ کاری را اِشغال کرده و به این ترتیب، موجب اُفت عملکرد در فعالیت‌ها و به­دنبال آن در آزمون‌هایی می‌شود که وابسته به استفادۀ بهینه از حافظۀ کاری هستند.

رُزا دانشجوی کارشناسی در رشتۀ زیست‌شناسی بود. او دختر موفقی به نظر می‌رسید که به‌خوبی از پس درس و دانشگاه بر می‌آمد. اما اخیراً هر زمان که پشت میز مطالعه‌اش می‌نشست، در مورد اینکه چقدر با موفقیت آزمون‌ها را پشت سر گذاشته و تا اینجای تحصیلش شاگرد اول دوره شده فکر و خیال می‌کرد؛ او تصاویر جالب زیادی در مورد اینکه به‌راحتی در مقطع تحصیلات تکمیلی پذیرفته خواهد شد می‌ساخت. علاوه بر این، به‌تازگی رابطۀ عاطفی خوبی شروع کرده بود و همین موضوع باعث خیال‌پردازی بیشتری شده بود. مدت‌ها خود را در لباس تازه‌ای که خریده بود تجسم می‌کرد و در مورد واکنش‌های شریک عاطفی‌اش فکر می‌کرد. ذهن او پُر از تصاویر شادی شده بود که به او فرصت نمی‌داد با تمرکز به مطالعۀ پایان ترم بپردازد.

رُزا مانند بسیاری دیگر از مراجعان من از حواس‌پرتی حین مطالعۀ درسی شکایت داشت: «گاهی دو ساعت می‌شینم پای کتاب ولی بعد می‌بینم پاراگراف اول رو هم تموم نکردم، ذهنم مشغول هر موضوعی می‌شه به­جز تمرکز روی درس». این وضعیت بسیار شایع است و در واقع، یکی از رایج‌ترین فعالیت‌های ذهنی در انسان به‌شمار می‌آید.

سرگردانی یا پَرسه‌زنی ذهنی به زمان‌هایی اشاره دارد که افکارتان، از کاری که در دستِ انجام دارید دور شده و شما مشغول فکر کردن به چیز دیگری می‌شوید. برای مثال در حال رانندگی هستید ولی به دورهمی با دوستان در آخرِ هفته فکر می‌کنید؛ هنگام شُستن ظرف‌ها، به بحثی که چند ساعت قبل با مدیرتان داشتید فکر می‌کنید؛ یا مثل درمانجوی من، در حالِ مطالعه هستید ولی به‌جای تمرکز بر مطلب و یادگیری، مشغول این فکر می‌شوید که شاگرد اول دانشگاه شده‌اید و حالا می‌توانید در مقطع بالاتری به ادامه تحصیل بپردازید!

پژوهش‌ها نشان می‌دهد گرایش ذهن به دور شدن از «اینجا-و-اکنون» و مشغول شدن با افکار نامربوط به فعالیت و رویدادهای کنونی، در تقریباً 50% از ساعات بیداری ما انسان‌ها اتفاق می‌افتد. ولی فرض کنید ذهن شما بی‌وقفه در حال پرسه‌زنی باشد. تبعاً این موضوع پیامدهایی جدی به­دنبال دارد که می‌توان آنها را در دو دسته کُلی «پیامدهای عملکردی» و «پیامدهای خُلقی» قرار داد. برای مثال، یکی از پیامدهای عملکردی پَرسه‌زنی ذهنی حین مطالعه، عملکرد ضعیف‌تر در خواندن و درک مطلب، و در پی آن، یادسپاری و یادآوری مطلب است که طبیعتاً برای دانش‌آموزان و دانشجویان، تبعات جدّی در پی دارد. در مجموع، پَرسه‌زنی ذهنیْ ظرفیت محدودِ حافظۀ کاری را اِشغال کرده و به این ترتیب، موجب اُفت عملکرد در فعالیت‌ها و به­دنبال آن در آزمون‌هایی می‌شود که وابسته به استفادۀ بهینه از حافظۀ کاری هستند.

شاید بتوان گفت مهم‌ترین پیامد نامطلوب پَرسه‌زنی ذهنی، پیامد خُلقی آن در قالب «شادمانیِ کمتر» است. در واقع شواهد پژوهشی نشان می‌دهد که افراد هنگام پَرسه‌زنی ذهنی، کمتر شاد هستند. شاید به نظرتان برسد، رُزا در مورد موفقیت‌های تحصیلی و رابطۀ عاطفی‌اش که از قضا خوب پیش می‌رفت خیال پردازی می‌کرد؛ پس چرا پرسه‌زنی در مورد این موضوعات خوشحال کننده‌ باید پیامدهای خُلقی نا‌مطلوب داشته باشد. حقیقت این است که «موضوع» پَرسه‌زنی ذهنی در بهبود خُلق اثری ندارد و حتی اگر افراد مشغول پَرسه‌زنی ذهنی دربارۀ موضوعی خوشایند شوند (نه موضوعی ناخوشایند یا خنثی)، از چنین کاری لذت نخواهند بُرد. جالب است بدانید با اینکه احتمال پَرسه‌زنی ذهنی دربارۀ موضوعات خوشایند بیشتر از موضوعات ناخوشایند یا خنثی است، پَرسه‌زنی ذهنی دربارۀ موضوعات خوشایند ارتباط معناداری با لذت یا شادمانیِ بیشتر ندارد. علاوه بر این، تحلیل‌های آماری خاصی نشان می‌دهند که پَرسه‌زنی ذهنی، پیشایند خُلق منفی است نه برعکس. به عبارت دیگر اول ما گرفتار پرسه‌زنی ذهنی می­شویم و بعد خُلق‌مان افت می­کند، نه اینکه چون ناراحت هستیم شروع به پرسه‌زنی ذهنی می‌کنیم. البته نباید منکر این نکته شد که موقعیت‌هایی وجود دارد که در آنها، پَرسه‌زنی ذهنی موجب کاهش احساس ملال یا یکنواختی می‌شود ولی باز هم یافته‌های پژوهشی به‌وضوح نشان می‌دهند این کار نه‌تنها تسکین عاطفی بلند-مدت در پی ندارد بلکه خُلق و عملکرد را نیز در نهایت به‌شکل منفی تحت تأثیر قرار می‌دهد. 

اگر پَرسه‌زنی ذهنی چنین اثرات سوءی دارد، اصلاً چرا به آن می‌پردازیم؟! از منظر تکاملی، رفتارهایی که در خدمت کمک به بقای یک گونه نباشند، به‌تدریج از خزانۀ رفتاری آن گونه حذف خواهند شد. پس وقتی پَرسه‌زنی ذهنی تا این حد در میان انسان‌ها شایع است، باید حائز فوایدی نیز باشد. به­نظر می‌رسد که پَرسه‌زنی ذهنی، در خدمت چنین کارکردهایی است:

۱) آینده‌اندیشی: بخش زیادی از افکار حین پَرسه‌زنی ذهنی، معطوف به آینده هستند که به پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای اهداف آتی فرد کمک می‌کند.

۲) تفکر خلاق: هم روایات شخصی و هم یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهند که پس از یک دورۀ نهفتگی یا کُمون که طی آن فرد مشغول پَرسه‌زنی ذهنی می‌شود، احتمال یافتنِ راه‌حل‌های خلّاق برای مسائل بیشتر می‌شود.

۳) خوگیری‌زدایی: یکی از شیوه‌های کمک به افزایش یادگیری، تمرینِ متناوب است؛ بدین معنا که وقتی مطلبی جدید را می­آموزیم، نه به­صورت یک­سَره بلکه به­صورت متناوب به تمرین بپردازیم و در فاصلۀ زمانیِ بین تمرین­ها، برای مدتی کوتاه به موضوعی نامربوط بیندیشیم تا به ذهن فرصت داده شود با ظرفیتیِ تازه برای پردازش توجهی، دوباره مشغول کارِ قبلی شود.

با توجه به کارکردها و همچنین پیامدهای نامطلوب بالقوۀ پَرسه‌زنی ذهنی، چطور می‌توانیم فواید بالقوۀ این نوع فعالیت ذهنی را افزایش دهیم و از پیامدهای نامطلوب آن در امان باشیم؟

  • حفظ آگاهی: آگاه بودن از پَرسه‌زنی ذهنی به ما امکان می‌دهد دست به انتخاب بزنیم و در مواقع نامناسب برای سرگردانی ذهنی، توجه خود را به تکلیفی که در دست انجام داریم برگردانیم.
  • توجه به موقعیت (زمان-مکان-تکلیف): پَرسه‌زنی ذهنی حین انجام تکالیف دشوار و پُر-زحمت، فقط مشکلی بر مشکلات ما می‌افزاید. ولی حین انجام امور بی‌چالش، مثل شُستن اتومبیل، می‌توانیم از مزایای پَرسه‌زنی ذهنی بهره بگیریم، به شرط اینکه نسبت به موقعیت آگاه باشیم.
  • توجه به محتوا: بیشترین بهره‌برداری از پَرسه‌زنی ذهنی زمانی حاصل می‌شود که پس از انتخاب آگاهانه و در موقعیت مناسب، محتوای این فعالیت ذهنی مثبت، عینی و اختصاصی بوده و کمتر دربارۀ خودِ شما باشد. مثلاً مشغول شدن با افکاری دربارۀ به اتمام رساندن کار قبل از فرارسیدن ضرب‌الاجل.

 

Sources

Photo: Marius Borgeaud, La table rouge et les poissons,

Killingsworth, M. A., & Gilbert, D. T. (2010). A wandering mind is an unhappy mind. Science, 330(6006), 932-932.

Mooneyham, B. W., & Schooler, J. W. (2013). The costs and benefits of mind-wandering: a review. Canadian Journal of Experimental Psychology/Revue canadienne de psychologie expérimentale, 67(1), 11.

Pachai, A. A., Acai, A., LoGiudice, A. B., & Kim, J. A. (2016). The mind that wanders: Challenges and potential benefits of mind wandering in education. Scholarship of Teaching and Learning in Psychology, 2(2), 134.