ذهن‌خوانی

چرا باید نیازهای خود را به زبان بیاوریم؟

این مقاله ترجمه‌ی نوشته‌ای با عنوان « Why we must explain our own needs» منتشر شده در وب‌سایت مدرسه زندگی است که به ترجمه سها آیت‌مهر برای انتشار در مجله‌ی روانکاوی دیگری آماده شده است.


یکی از بهترین جنبه‌های نوزاد بودن این است که ذهن ما توسط دیگران خوانده می‌شود. اطرافیان ما، بدون آنکه لازم باشد چیزی بگوییم، حدس می‌زنند که چه قصدی داریم؛ معمولا هم درست حدس می‌زنند. آنها به درستی متوجه می‌شوند که هوس شیر کرده‌ایم یا نور خورشید چشمان ما را اذیت می‌کند، وقت چرت زدن رسیده یا دوباره می‌خواهیم با کلیدها بازی کنیم؛ به عبارتی ذهن‌خوانی می‌کنند.

این وضعیت در دوران نوزادی بسیار رضایت‌بخش و مهم است، اما می‌تواند برای باقیِ زندگی انتظارات خطرناکی را شکل دهد. این موضوع حسی را در ما پرورش می دهد که هر کسی (به ویژه کسی که مدعی است به ما اهمیت می‌دهد) باید توانایی تشخیص عمیق‌ترین خواسته‌ها و آرزوهایمان را داشته باشد؛ می‌توانیم ساکت بمانیم، آنها ذهن ما را خواهند خواند.

این موضوع گرایش شایعی را توضیح می‌دهد؛ بر این اساس که دیگران باید بدانند منظور و خواسته ما چیست، بدون آنکه ما در واقع چیزی را به‌طور روشن بیان کرده باشیم. ما فرض می‌کنیم که معشوق‌مان باید بداند از چه چیزی ناراحت هستیم، دوستان‌مان باید متوجه شوند به چه چیزهایی حساسیم و همکاران‌مان باید به‌طور شهودی درک کنند که در یک ارائه‌ی حرفه‌ای میل داریم کارها چگونه پیش بروند. ما میل داریم دیگران ذهن‌خوانی کنند.

افزون‌ بر این، ما فرض می‌گیریم اگر چنین نکنند؛ پس حتما رفتارشان از روی بدجنسی، تعمد در نفهمیدن یا حماقت است. بنابراین حق داریم که قهر کنیم و دلخور شویم: همان الگوی عجیب رفتاری که بر اساس آن فردی را به خاطر گناهی تنبیه می‌کنی که حاضر نیستی حتی آن اشتباه را برایش شرح دهیم.

ذهن‌خوانی

اما طی این میان، در مسیر رشد و تحول خود، اهمیت بنیادین «آموزش» را از خاطر برده‌ایم. آموزش صرفاً یک حرفهٔ متمایز نیست که متمرکز بر انتقال دانشِ علوم و ادبیات به افراد زیر هجده‌سال باشد. این یک مهارت است که باید هر روز از زندگی‌مان آن را به کار بگیریم؛ و موضوعی که باید با زحمت و صبر در آن متخصص شویم و «درس‌هایی» درباره‌اش ارائه دهیم، چیزی نیست جز «خودمان»: آنچه دوست داریم، آنچه از آن می‌ترسیم، آنچه به آن امید بسته‌ایم، آنچه از دنیا می‌خواهیم و چگونه به دنبال مفهوم‌بندی کردن چیزها هستیم …

نوزادان، با تمام هوش و جذابیت‌شان، به چیزهای انگشت‌شماری اهمیت می‌دهند؛ در حالی که یک فرد بزرگسال معمولی، هزاران عقیده‌ی ثابت و قطعی درباره‌ی موضوعات گوناگون دارد. از شیوه‌ی درست اداره‌ی یک کشور گرفته تا روش صحیح بستن درِ یخچال. پیش از آن که رنجیده و آزرده‌خاطر شویم، بهتر است بکوشیم تا با چندین «مکالمه کوتاه» دیدگاه و طرز فکرمان را بیان کنیم، نه این که انتظار ذهن‌خوانی داشته باشیم.

با این حال قابل درک است (به یک معنا) اگر ما در انجام وظایف آموزشی خود درست عمل نکنیم؛ لزوماً تنبل یا بدطینت نیستیم. صرفاً باورنکردنی است؛ که غریبه‌ها در واقع از ما می خواهند تا دفترچهٔ راهنمایِ پیچیدهٔ خودِ واقعی‌مان را برایشان توضیح دهیم. ما در سال‌های اولیه زندگی هرگز مجبور نبودیم سرِ چنین چیزی خودمان را به زحمت بیندازیم. شاید ما بیشتر از آنچه که جرات تصورش را داشته باشیم، دلتنگ دوران نوزادی خود هستیم.

Why we must explain our own needs. (n.d.). The School of Life. Retrieved September 19, 2025, from https://www.theschooloflife.com/article/why-we-must-explain-our-own-needs/#:~:text=Without%20us%20needing%20to%20say,to%20jiggle%20the%20keys%20again