من از کشتزار دیگری می‌روید...

چرا برخی از ما احتکار می‌کنیم؟

باید با یک هشدار مهم شروع کنیم: چیزی که برای یک نفر «احتکار کردن» است، برای دیگری ممکن است «کلکسیون‌داری»، «دور نریختن بی‌دلیل چیزها» یا «قدردانی از داشته‌ها» باشد. اما وقتی تمام توضیحات مودبانه درباره‌ی دلایل علاقمندیِ فرد برای ذخیره کردن چیزها ارائه شد، باید بپذیریم که مواردی وجود دارند که در آن‌ها تعادل به طور کامل از بین رفته است: جایی که برج‌های بلندی از روزنامه‌ها راهروها را مسدود کرده‌اند، کمدها دیگر باز نمی‌شوند و آشپزخانه با ظروف غذای بیرون‌بر مربوط به دهه‌های گذشته پر شده است.

علت‌های احتکار کردن

پدیده احتکار ‌کردن، دستاورد روان‌شناختیِ پشتِ دور ریختن معمولی را برجسته می‌کند. چه سلامتیِ ارزشمندی است که بتوانیم نتیجه بگیریم احتمالاً به جعبه سشوار نیاز نخواهیم داشت؛ یا این‌که اگرچه ژاکت‌های قدیمی روزی زیبا بودند، اما واقعاً دیگر به آن‌ها نیازی نداریم، به خصوص وقتی بید سوراخ‌شان کرده باشد، و حتی اگر یک یا دو مقاله را در مجله‌های رنگ و رو رفته‌ی سال گذشته از دست داده باشیم، همچنان می‌توانیم بدون آن‌ها سر کنیم.

The Oak Dresser by Charles Henry Harrison Burleigh, 1869–1956
۱. احتکار و ترس از تصمیم‌گیری

 سلامتی همراه با حس احتمال می‌آید، این که چه چیزی بیشتر یا کمتر احتمال دارد در آینده مهم باشد. و در پسِ این امر، می‌توانیم به توانایی خودمان در تشخیص ارزش و اهمیت چیزها اعتماد کنیم؛ درکی عملی از این که جهان احتمالاً چگونه خواهد بود و ما  می‌خواهیم در این جهان چه کسی باشیم.

در مقابل، فرد محتکر بداقبال با یک عدم قطعیت بنیادین (رادیکال) در مورد خواسته‌های خود و در نهایت، در مورد هویت خود دست‌وپنجه نرم می‌کند. معمولاً در اینجا (همانند بیشتر مشکلات روانی) گذشته‌ای وجود دارد: والدینی که اغلب بی‌حوصله و زودرنج بودند و به کودک این احساس را دادند که درک چندانی از دنیا ندارد و اهمیتش نیز ناچیز است؛ این‌که برخی چیزها به شدت اهمیت دارند و برخی دیگر بی‌ارزش‌اند — اما بدون آنکه توضیحی روشن یا منطقی برای این تفاوت ارائه دهند.

از این رو، کودک ممکن است بین تصمیم‌گیری و مواجهه با خطرات جدی ارتباطی برقرار کرده باشد. انتخاب کردن برای او با ترس از برانگیختن خشم، کینه‌توزی یا رها شدن همراه شده است. فرد مبتلا به اختلال احتکار ممکن است اکنون در سایر زمینه‌ها نیز با مشکل تصمیم‌گیری مواجه باشد، مثلاً در انتخاب شغل، انتخاب شریک زندگی، پوشیدن لباس یا رزرو رستوران. پیش‌بینی نیازهای دیگران به جای تلاش برای درک نیازهای خودش، که امری غیرممکن به نظر می‌رسد، تبدیل به راهکار او شده است؛ باز نگه داشتن تمام گزینه‌ها به جای تحمل عذاب تصمیم‌گیری.

 

۲. احتکار و ترس از دست دادن

احتکار کردن می‌تواند توسط ترس از دست دادن نیز برانگیخته شود، ترسی که توسط یک تجربه واقعی و جدی از دست دادن تشدید شده است. با احتکار کردن همه چیز، فرد ذخیره‌کننده امیدوار است که چیزهای مهم بیشتری دور ریخته نشوند. شاید چیزهای مادی‌ای بوده باشند که مدت‌ها پیش، احتمالاً در کودکی، ناپدید شده‌اند. اما به احتمال زیاد چیزهای نمادین و احساسی بوده‌اند که این رفتار را هدایت می‌کنند. شاید فرد محتکر زمانی از گرمای والدین لذت می‌برد و سپس خواهر یا برادری به دنیا آمد. یا یکی از والدین فوت کرد. یا سوءاستفاده آغاز شد. با چسبیدن به باتری‌های قدیمی یا جوراب‌ها، پرونده‌ها و تمبرها، فرد ذخیره‌کننده به طور گیج‌کننده‌ای تلاش می‌کند تا از محرومیت‌های عاطفی بیشتر جلوگیری کند.

مقابله با احتکار

به جای فشار آوردن به فرد مبتلا به اختلال احتکار برای «مرتب کردن»، می‌توانیم با دلسوزی و شفقت بیشتر و به شیوه‌ای مفیدتر از او بپرسیم: چه چیزی را ممکن است زمانی از دست داده باشی که برایت عمیقاً مهم بود؟ همانند بسیاری از مشکلات روانی، ممکن است فرد مبتلا هیچ ایده‌ی آگاهانه‌ای از این موضوع نداشته باشد. اما اگر بتواند — با کمک درون‌نگری روان‌درمانی — به یاد آورد که چگونه تولد خواهر یا برادر توجه والدین را جلب کرد، یا نوزادی که در دوران بارداری از دست رفت، ممکن است حفظ هر جعبه کفش یا کارتریج چاپگر خالی دیگر چندان مهم نباشد.

The Porcelain Collector by Reich Ado

راه حل اختلال احتکار اجباری این نیست که یاد بگیریم چیزها را دور بریزیم؛ بلکه این است که بفهمیم چه چیزی از نظر عاطفی از ما گرفته شده است. آنچه افراد مبتلا به اختلال احتکار به طور پنهانی در تلاشند تا حفظ کنند، در پس‌زمینه گذشته‌های دشوار و فراموش‌شده، اموال یا موضوعات مادی نیستند — بلکه حس ارزشمندی، احساس امنیت و عشق است.

منبع

The School of Life. (n.d.). Why are some of us hoarders? Retrieved October 30, 2023, from https://www.theschooloflife.com/article/why-are-some-of-us-hoarders/