من از کشتزار دیگری می‌روید...

اروتیسم دهانی و شخصیت

این مقاله ترجمه‌ی مقاله‌ای با عنوان تأثیر اروتیسم دهانی بر شکل‌گیری شخصیت در سال ۱۹۲۵ به قلم آبراهام منتشر شده است.


طبق دیدگاه معمول، شکل‌گیری شخصیت را می‌توان ناشی از دو عامل دانست: سرشت ذاتی و تأثیر محیط؛ که از این میان به آموزش و تربیت اهمیت ویژه‌ای داده می‌شود. پژوهش‌های روان‌کاوی برای اولین‌بار به منابعی از شکل‌گیری شخصیت توجه کرده است که تاکنون به‌اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته‌اند. بر اساس تجربه روان‌کاوی، به این دیدگاه رسیده‌ایم که آن دسته از اجزای سکسوالیته کودکانه که از حضور در زندگی جنسی فرد بالغ مستثنی می‌شوند، تا حدی به برخی از ویژگی‌های شخصیتی دگرگون می‌شوند. همان‌طور که می‌دانیم، فروید اولین کسی بود که نشان داد برخی از اجزای اروتیسم مقعدی کودکانه دستخوش چنین دگرگونی می‌شوند. بخشی از این اروتیسم مقعدی وارد سازماندهی نهایی زندگی جنسی فرد بالغ می‌شود، بخشی والایش می‌یابد و بخشی به شکل‌گیری شخصیت منتهی می‌شود. این بخش‌های شکل‌دهنده شخصیت حاصل از منابع مقعدی، باید طبیعی تلقی شوند. آن‌ها به فرد امکان می‌دهند تا خود را با خواسته‌های محیط در رابطه با نظافت، علاقه به نظم و غیره تطبیق دهد. بااین‌حال، علاوه بر این، ما یاد گرفته‌ایم که یک «شخصیت مقعدی» را در معنای بالینی بازشناسی کنیم که با تأکید شدید بر برخی از ویژگی‌های شخصیتی متمایز می‌شود؛ اما باید توجه داشت که خوگیری بیش از حد به نظافت، خساست و تمایلات مشابه در چنین شخصیت‌هایی هرگز به طور کامل حاصل نمی‌شود. همیشه می‌بینیم که قطب مخالف این ویژگی‌ها با شدتی کم‌وبیش در آن‌ها شکل‌گرفته است.

اکنون تجربه به ما می‌آموزد که همه انحرافات از شکل‌گیری نهایی شخصیت در مرحله تناسلی از منابع مقعدی ذکر شده ناشی نمی‌شود. می‌بینیم که اروتیسم دهانی نیز منبعی برای شکل‌گیری شخصیت است.  در اینجا نیز، می‌توانیم ببینیم که مقادیر از این منبع می‌تواند در محدوده طبیعی باشد یا به‌شدت از آن فراتر رود.  اگر مشاهدات ما درست باشد، می‌توانیم از منابع دهانی، مقعدی و تناسلی شکل‌گیری شخصیت صحبت کنیم؛ بااین‌حال، در انجام این کار، ما آگاهانه یک جنبه از مسئله را نادیده می‌گیریم، زیرا فقط بخش‌هایی را در نظر می‌گیریم که از مناطق اروتیک به شکل‌گیری شخصیت می‌آیند، نه آن‌هایی که از مؤلفه – غرایز می‌آیند. بااین‌حال، این غفلت بیشتر ظاهری است تا واقعی؛ به‌عنوان‌مثال، ارتباط نزدیک مؤلفه ظلم و ستم در زندگی غریزی کودکانه با اروتیسم دهانی در شکل‌گیری شخصیت فرد آشکار خواهد شد، بنابراین نیازی به توجه ویژه به آن نیست.

آنچه در مورد ویژگی‌های شخصیتی حاصل از مرحله دهانی خواهم گفت، شاید از برخی جهات ناامیدکننده باشد، زیرا نمی‌توانم تصویری کامل مانند شخصیت مقعدی ارائه دهم؛ بنابراین، با اشاره به برخی تفاوت‌های بین این دو که نباید از نظر دور بماند، و انتظارات ما را در مورد شخصیت دهانی به نسبت بهتری تعدیل می‌کند، شروع می‌کنم.

نخست؛ باید به‌خاطر داشت که از تمایلات لذت‌جویی مرتبط با فرایندهای گوارشی، تنها بخش کوچکی می‌تواند به‌عنوان قسمتی از اروتیسم طبیعی به شکل سرکوب نشده‌ای تشکیل شود؛ درحالی‌که بخش بسیار بزرگ‌تری از سرمایه‌گذاری روانی لیبیدویی دهانی که مشخصه کودکی است، همچنان می‌تواند در مراحل آتی زندگی مورداستفاده قرار گیرد؛ بنابراین، اجزای دهانی سکسوالیته کودکانه به همان اندازه اجزای مقعدی نیازی به تبدیل‌شدن به شکل‌گیری شخصیت یا والایش ندارند.

دوم، باید به‌خاطر داشته باشیم که دگرگونی قهقرایی شخصیت، مانند آنچه با شیوع برخی اختلالات عصبی مرتبط است، عمدتاً در مرحله مقعدی متوقف می‌شود. اگر این روند ادامه یابد و تشدید آسیبشناسی ویژگی‌های دهانی، مانند آنچه بعداً توضیح داده خواهد شد، رخ دهد، این ویژگی‌های اخیر آمیزه‌ای از ویژگی‌های متعلق به مرحله مقعدی را نشان خواهند داد؛ و در این صورت باید انتظار داشته باشیم که بجای یک محصول خالص و صرف از ویژگی‌های دهانی، یک ترکیب از دو نوع ویژگی شخصیتی را پیدا کنیم.

اگر به مطالعه عمیق‌تر این محصولات ترکیبی از دو منبع مختلف شکل‌گیری شخصیت بپردازیم، کشف جدیدی می‌کنیم، یعنی اینکه منشأ شخصیت مقعدی بسیار نزدیک به تاریخچه اروتیسم دهانی است و نمی‌توان آن را بدون اشاره به آن به طور کامل درک کرد.

تجربه بالینی، فروید را به این دیدگاه سوق داده است که در بسیاری از افراد، تأکید لیبیدویی خاص بر فرایندهای گوارشی یک عامل سرشتی است. در این امر شکی نیست. کافی است به یاد بیاوریم که چگونه در برخی خانواده‌ها پدیده‌های مثبت اروتیسم مقعدی و ویژگی‌های شخصیتی مقعدی در بیشتر اعضای مختلف قابل‌مشاهده است. بااین‌حال، همان‌طور که این دیدگاه درست است، باتوجه‌به مشاهدات روان‌کاوی زیر می‌توان حقایق را دقیق‌تر توضیح داد.

در کودکی، فرد لذت شدیدی از عمل مکیدن دارد و ما با این دیدگاه آشنا شده‌ایم که این لذت را نمی‌توان کاملاً به فرایند تغذیه‌شدن نسبت داد، بلکه تا حد زیادی به اهمیت دهان به‌عنوان یک منطقه اروتیک شرطی شده است.

این شکل ابتدایی کسب لذت هرگز به طور کامل توسط فرد رها نمی‌شود، بلکه در طول تمام زندگی او تحت انواع مختلف تغییر شکل‌یافته، ادامه می‌یابد و حتی در زمان‌ها و شرایط خاص تقویت می‌شود. بااین‌حال، با رشد جسمی و ذهنی، کودک تا حد زیادی از لذت اولیه خود در مکیدن چشم می‌پوشد. اکنون مشاهده نشان داده است که این چشم‌پوشی از لذت فقط بر اساس یک مبادله صورت می‌گیرد. این فرایند چشم‌پوشی و مسیری که تحت شرایط مختلف طی می‌کند، قابل‌توجه است.

اول‌ازهمه، فرایند رویش دندان وجود دارد که همان‌طور که می‌دانید، باعث می‌شود بخش قابل‌توجهی از لذت مکیدن با لذت گازگرفتن جایگزین شود. کافی است به یاد بیاوریم که در این مرحله از رشد، کودک هر شی‌ای را که می‌تواند در دهان خود می‌گذارد و با تمام قوا سعی می‌کند آن را تکه‌تکه کند.

در همان دوره رشد، کودک شروع به داشتن روابط دوگانه با اشیا خارجی می‌کند. قابل‌توجه است که جنبه دوستانه و خصمانه نگرش او با لذت مرتبط است. تقریباً در همان دوره، جابه‌جایی دیگری از احساس لذت به سایر عملکردها و نواحی بدن رخ می‌دهد.

آنچه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است این است که لذت مکیدن دست خوش یک انتقال[1] می‌شود. تقریباً در زمانی که کودک از شیر گرفته می‌شود، آداب نظافت نیز آموزش داده می‌شود. یک پیش‌نیاز مهم برای موفقیت این فرایند اخیر، کارکرد در حال تحول ماهیچه‌های اسفنکتر مقعدی و میزراهی است. کار این ماهیچه‌ها مانند کار لب‌ها در مکیدن است و آشکارا بر اساس آن مدل‌سازی شده است. تخلیه کنترل نشده و اولیه مدفوع بدن همراه با تحریک دیافراگم‌های بدن بود که بدون شک لذت‌بخش بوده است. اگر کودک خود را با خواسته‌های تربیت وفق دهد و یاد بگیرد که مدفوع خود را نگه دارد، این فعالیت جدید نیز همراه با لذت می‌شود. احساسات لذت‌بخش در اندام مرتبط با این فرایند، پایه و اساس لذت ذهنی در حفظ هر نوع دارایی را تشکیل می‌دهد.

پژوهش‌های اخیر نشان داده است که مالکیت یک شیء در ابتدا برای ذهن کودکانه به معنای ادغام آن در بدن خود بوده است. درحالی‌که در ابتدا، لذت فقط با گرفتن چیزی از بیرون یا دفع محتویات بدن همراه بود، اکنون لذت حفظ محتویات بدن نیز اضافه شده است که منجر به لذت در همه شکل‌های مالکیت می‌شود. رابطه این سه منبع رضایت جسمی و ذهنی با یکدیگر از اهمیت عملی بسیار زیادی برای رفتار اجتماعی بعدی فرد برخوردار است. اگر لذت گرفتن یا برداشتن با لذت مالکیت و همچنین با لذت رهاکردن در بهترین رابطه ممکن قرار گیرد، گام بسیار مهمی در ایجاد پایه و اساس روابط اجتماعی فرد برداشته شده است. زیرا وقتی چنین رابطه‌ای بین این سه گرایش وجود داشته باشد، مهم‌ترین شرط مقدماتی برای غلبه بر دوسوگرایی زندگی هیجانی فرد ایجاد شده است.

در آنچه تاکنون گفته شد، ما فقط به ویژگی‌های منفرد یک فرایند تکامل چندوجهی توجه کرده‌ایم. برای هدف پژوهش ما، کافی است روشن کنیم که اولین و شاید مهم‌ترین گامی که فرد برای دستیابی به یک نگرش طبیعی در روابط اجتماعی و جنسی نهایی خود برمی‌دارد، برخورد موفقیت‌آمیز با اروتیسم دهانی خود است. اما راه‌های متعددی وجود دارد که این فرایند مهم تحول احتمال دارد دچار اختلال شود. برای درک این موضوع باید به‌خاطر داشته باشیم که لذت دوره مکیدن تا حد زیادی لذتی در گرفتن، در دریافت چیزی است. سپس مشخص می‌شود که هرگونه انحراف کمّی از میزان معمول لذت کسب شده می‌تواند باعث اختلال شود.

باتوجه‌به شرایط تغذیه‌ای خاص، دوره مکیدن می‌تواند برای کودک بسیار ناخوشایند باشد. در برخی افراد، اولین اشتیاق لذت‌جویانه آن به طور ناقص برآورده می‌شود و از لذت مرحله مکیدن محروم می‌شود.[2] در همان دوره افراد دیگر، به طور غیرطبیعی سرشار از لذت می‌‌شوند. مشخص است که چگونه برخی از مادران با برآوردن هر خواسته‌ی نوزادان خود، میل به لذت را در آن‌ها تقویت می‌کنند. نتیجه این است که از شیر گرفته شدن برای کودک فوق‌العاده دشوار می‌شود و گاهی دو یا سه سال طول می‌کشد. در برخی موارد، کودک تا زمانی که تقریباً بزرگ شود، به تغذیه از طریق مکیدن شیشه بطری ادامه می‌دهد.

خواه در این دوره اولیه زندگی، کودک مجبور به تحمل بی‌لذتی شده باشد یا خواه با افراط در آن آزاد گذاشته شده باشد، تأثیر آن یکسان است. او با دشواری از مرحله مکیدن خارج می‌شود. ازآنجایی‌که نیاز او به لذت یا به‌اندازه کافی برآورده نشده است یا بیش از حد بر آن اصرار ورزیده شده است، او با شدت خاصی به امکانات لذت‌جویی از مرحله بعدی می‌چسبد. در انجام این کار، او خود را در معرض خطر دائمی ناکامی جدید قرار می‌دهد که نسبت به کودک طبیعی، سریع‌تر به واپس‌روی به مرحله قبلی واکنش نشان می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر: برای کودکی که در دوره مکیدن ناکام یا بیش از حد آزاد گذاشته شده است، لذت گازگرفتن که ابتدایی‌ترین شکل سادیسم نیز هست، خصوصاً مهم خواهد شد؛ بنابراین، شکل‌گیری شخصیت در چنین کودکی تحت‌تأثیر دوسوگرایی احساسات به طور غیرطبیعی برجسته آغاز می‌شود. در عمل، چنین اختلالی در رشد شخصیت، خود را در ویژگی‌های برجسته خصومت و نفرت نشان می‌دهد. این امر وجود رشکی که به شکل غیرعادی بیش از حد تحول‌یافته‌ و بسیار رایج است را توضیح می‌دهد. ایزلر قبلاً این ویژگی شخصیتی را به یک منبع دهانی نسبت داده است.[3] من کاملاً با دیدگاه او موافقم، اما می‌خواهم بر رابطه آن با مرحله دهانی بعدی تأکید کنم. در بسیاری از موارد، یک کودک بزرگ‌تر که در حال حاضر در مرحله تغذیه با گازگرفتن و جویدن است، فرصتی برای مشاهده مکیدن یک کودک کوچک‌تر دارد. در چنین مواردی، ویژگی رشک[4] به طور خاص تقویت می‌شود. گاهی اوقات با تبدیل‌شدن به ضد خود به طور ناقص بر آن غالب می‌شود؛ اما احساس اصلی به‌راحتی دیده می‌شود که در تغییر شکل‌های مختلف باقی می‌ماند.

اما اگر کودک از سیلای[5] این خطر فرار کند، با کاریبدیس دیگری تهدید می‌شود. او تلاش می‌کند تا عمل رها شده مکیدن را به شکل تغییریافته و در مکان دیگری از سر بگیرد. قبلاً در مورد فعالیت مکشی اسفنکترها در دیافراگم‌های ترشحی بدن صحبت کرده‌ایم و تشخیص داده‌ایم که میل بی‌حدوحصر به مالکیت، به‌ویژه به شکل خساست و حرص غیرطبیعی، با این فرایند ارتباط نزدیکی دارد. می‌بینیم که آن ویژگی‌هایی که به پدیده‌های بالینی شخصیت مقعدی تعلق دارند، بر ویرانه‌های اروتیسم دهانی که تحول آن ناکام مانده است، ساخته شده‌اند. در مقاله حاضر، من فقط این مسیر تحول ناقص را توصیف خواهم کرد. اظهارات قبلی برای نشان‌دادن اینکه درک ما از شخصیت مقعدی چقدر وابسته به شناخت کافی از مراحل قبلی تحول است، کافی خواهد بود.
ما به بررسی مستقیم سهم‌های اروتیسم دهانی در شکل‌گیری شخصیت خواهیم پرداخت و با مثالی از مشاهده روان‌کاوی معمولی شروع می‌کنیم.

خساست مالی روانرنجور که می‌تواند تا حد حرص و آز گسترش یابد، اغلب در افرادی دیده می‌شود که از کسب درآمد مناسب بازداشته شده‌اند؛ و منابع مقعدی شکل‌گیری شخصیت هیچ توضیحی برای آن ارائه نمی‌دهند. در واقع، این امر با بازداری میل به اشیا مرتبط است و نشان می‌دهد که لیبیدو دچار برخی تغییرات خاص شده است. به نظر می‌رسد لذت کسب اشیا موردنظر در این مورد به نفع لذت چسبیدن به دارایی‌های موجود سرکوب شده است. افرادی که این بازداری را در آن‌ها می‌یابیم همیشه به خاطر ترس ازدست‌دادن کوچک‌ترین بخش از دارایی‌های خود رنج می‌برند. این اضطراب مانع از تلاش آن‌ها برای کسب درآمد می‌شود و آن‌ها را از بسیاری جهات در زندگی کاری ناتوان می‌کند. اگر به بررسی علائم مرتبط ادامه دهیم، این نوع شکل‌گیری شخصیت را درک خواهیم کرد.

در برخی موارد دیگر، کل شخصیت فرد تحت‌تأثیر مرحله دهانی است، اما این امر تنها پس از انجام یک تحلیل کامل قابل نشان‌دادن است. باتوجه‌به تجربه من، در اینجا با افرادی سروکار داریم که مکیدن آن‌ها بدون مزاحمت و بسیار لذت‌بخش بوده است. آن‌ها از این دوره شاد یک اعتقاد عمیقاً ریشه‌دار را با خود آورده‌اند که همیشه همه چیز برای آن‌ها خوب خواهد بود. آن‌ها با خوش‌بینی و خونسردی با زندگی روبرو می‌شوند که اغلب در واقع به آن‌ها کمک می‌کند به اهداف خود دست یابند. اما همچنین با انواع تحول کمتر سازگار نیز مواجه می‌شویم. برخی افراد، تحت سلطه‌ی این باور هستند که همیشه یک نوع شخص مهربان (نماینده مادر)، از آن‌ها مراقبت خواهد کرد و هر چه که مورد نیازشان است را به ایشان می‌دهد. این باور خوش‌بینانه، به بی‌تحرکی این افراد منتهی می‌شود. دوباره در آن‌ها افرادی را بازشناسی می‎کنیم که در دوره مکیدن بیش از حد آزاد گذاشته شده‌اند. تمام نگرششان نسبت به زندگی نشان می‌دهد که انتظار دارند تا ابد سینه مادر برایشان جاری باشد. هیچ تلاشی نمی‌کنند و در برخی موارد حتی انجام یک شغل برای کسب درآمد و معاش را بی‌ارزش می‌شمارند.

این خوش‌بینی، خواه با یک رفتار پر انرژی در زندگی همراه باشد یا همان‌طور که در انحراف اخیر ذکر شد، با بی‌تفاوتی بی‌خیال‌گونه نسبت به جهان، در تضاد قابل‌توجهی با ویژگی شخصیت مقعدی است که تاکنون به‌اندازه کافی موردتوجه قرار نگرفته است. من به یک جدیت مالیخولیایی اشاره می‌کنم که به بدبینی مشخص تبدیل می‌شود. بااین‌حال، باید اشاره کنم که این ویژگی تا حد زیادی مستقیماً از منبع مقعدی نیست، بلکه به ناامیدی از خواسته‌های دهانی در اولین سال‌ها بازمی‌گردد. در این نوع افراد، اعتقاد خوش‌بینانه به خیرخواهی سرنوشت کاملاً غایب است. برعکس، آن‌ها به طور مداوم نگرشی نگران نسبت به زندگی نشان می‌دهند و تمایل دارند بدترین چیزها را تصور کنند و در ساده‌ترین کارها با مشکلات غیرضروری روبرو شوند.

شخصیتی که به‌این‌ترتیب در اروتیسم دهانی ریشه دارد، بر کل رفتار فرد، انتخاب شغل، علایق و سرگرمی‌های او تأثیر می‌گذارد. می‌توانیم به‌عنوان‌مثال به‌نوعی از کارمند روان‌رنجور اشاره کنیم که تنها زمانی قادر به زندگی است که همه شرایط زندگی‌اش یک‌بار برای همیشه برایش مقرر شده باشد. برای او شرط لازم زندگی این است که وسایل معیشتش تا روز مرگ برایش تضمین شود. از همه آرمان‌های موفقیت شخصی به نفع دریافت درآمد تضمین شده و منظم چشم‌پوشی می‌کند.

تا اینجا با افرادی سروکار داشته‌ایم که کل شخصیت آن‌ها با این فرض توضیح داده می‌شود که لیبیدویشان در مرحله دهانی رشدشان کاملاً ارضا شده است. بااین‌حال، در کار روان‌کاوی، ما افراد دیگری را مشاهده می‌کنیم که در تمام زندگی خود زیر بار اثرات یک دوره مکیدن ناخوشایند قرار گرفته‌اند. در آن‌ها هیچ اثری از چنین رشدی وجود ندارد.

این افراد در رفتار اجتماعی خود همیشه به نظر می‌رسد که چیزی می‌خواهند، چه به شکل یک درخواست قابل‌قبول یا یک تقاضای تهاجمی. شیوه‌ای که آن‌ها خواسته‌های خود را مطرح می‌کنند، چیزی شبیه به مکیدن مداوم است؛ آن‌ها به همان اندازه که با استدلال‌های منطقی از واقعیت‌های سخت دور می‌شوند، همچنان به التماس و اصرار ادامه می‌دهند. تقریباً می‌توان گفت که «مانند زالو» به دیگران می‌چسبند. به‌ویژه از تنها بودن، حتی برای مدت کوتاهی، بیزارند. بی‌صبری ویژگی بارزشان است. در برخی موارد از پژوهش‌های روان‌کاوی کسانی که از مرحله دهانی – سادیستی به مرحله مکیدن واپس‌روی داشته‌اند، در رفتارشان نیز عناصری از ظلم و ستم نشان می‌دهند که ایشان را به‌نوعی خون‌آشام برای دیگران تبدیل می‌کند.

برخی از ویژگی‌های شخصیت را در همان افراد مشاهده می‌کنیم که می‌توان آن‌ها را به یک جابه‌جایی خاص در حوزه دهانی نسبت داد. اشتیاق آن‌ها برای تجربه لذت از طریق مکیدن، به نیاز به دادن[6] از طریق دهان تغییر کرده است، بنابراین ما در آن‌ها، علاوه بر یک اشتیاق دائمی برای به‌دست‌آوردن همه چیز، یک نیاز مداوم برای برقراری ارتباط کلامی با دیگران پیدا می‌کنیم. این امر منجر به یک میل سرسختانه به صحبت‌کردن می‌شود که در بیشتر موارد همراه با احساس لبریز بودن است. افراد این‌چنینی تصور می‌کنند که منبع فکر آن‌ها بی‌پایان است و به آنچه می‌گویند قدرت خاصی یا ارزش غیرمعمول نسبت می‌دهند. رابطه اصلی آن‌ها با دیگران از طریق تخلیه دهانی انجام می‌شود. اصرار سرسختانه‌ای که در بالا توضیح داده شد، به طور طبیعی عمدتاً از طریق گفتار رخ می‌دهد. اما آن کارکرد درعین‌حال در خدمت عملِ دادن نیز است. علاوه بر این، می‌توانم به طور منظم این واقعیت را ثابت کنم که این افراد نمی‌توانستند فعالیت‌های دیگر خود را بیش از سخنرانی خود کنترل کنند؛ بنابراین، اغلب در آن‌ها یک نیاز روان‌رنجورانه اغراق‌آمیز به ادرارکردن وجود دارد که اغلب هم‌زمان با فوران صحبت‌کردن یا بلافاصله پس از آن ظاهر می‌شود.

در آن ویژگی‌های شکل‌گیری شخصیت که متعلق به مرحله دهانی – سادیستی است، نیز صحبت‌کردن جایگزین تکانه‌های سرکوب‌شده از یک بخش دیگر می‌شود. در برخی از روان‌رنجور‌ها، هدف خصمانه گفتار آن‌ها به‌ویژه چشمگیر است. در این مورد، هدف ناهوشیار کشتن دشمن را در بر دارد. روان‌کاوی نشان داده است که در چنین مواردی، به‌جای گازگرفتن و بلعیدن شیء، یک شکل ملایم‌تر از تهاجم ظاهر شده است، اگرچه دهان هنوز به‌عنوان اندام آن استفاده می‌شود. در برخی از روان‌رنجور‌ها، صحبت‌کردن برای بیان کل طیف گرایش‌های غریزی، چه دوستانه یا خصمانه، اجتماعی یا ضداجتماعی، و صرف‌نظر از حوزه غریزی که در اصل به آن تعلق داشتند، استفاده می‌شود. در آن‌ها، تکانه صحبت‌کردن به معنای تمایل و همچنین حمله، کشتن یا نابودی و درعین‌حال هر نوع تخلیه بدنی، از جمله عمل باروری است. در فانتزی‌های آن‌ها، صحبت‌کردن تابع ارزش‌گذاری خودشیفتگی است که ناهوشیارِ آن‌ها به همه تولیدات جسمی و روانی اعمال می‌کند. کل رفتار آن‌ها تضاد بسیار چشمگیری با افراد کم‌حرف با شکل‌گیری شخصیت مقعدی نشان می‌دهد.

چنین مشاهداتی به‌طورجدی توجه ما را به تنوع و تفاوت‌های موجود در قلمرو شکل‌گیری شخصیت دهانی جلب می‌کند و نشان می‌دهند که حوزه‌ای که ما در حال بررسی آن هستیم به‌هیچ‌وجه محدود یا خالی از تغییرات نیست. بااین‌حال، مهم‌ترین تفاوت‌ها آن‌هایی هستند که به این بستگی دارند که آیا یک ویژگی شخصیت بر اساس مرحله دهانی اولیه یا بعدی تحول‌یافته است یا خیر؛ به‌عبارت‌دیگر، آیا بیانگر یک گرایش ناهوشیار به مکیدن است یا به گازگرفتن. در گاز گرفتن، در ارتباط با چنین ویژگی شخصیتی، بارزترین علائم دوسوگرایی (میل غریزی مثبت و منفی، گرایش‌های خصمانه و دوستانه) را خواهیم یافت؛ درحالی‌که می‌توانیم بر اساس تجربه خود فرض کنیم که ویژگی‌های شخصیتی ناشی از مرحله مکیدن هنوز تحت‌تأثیر دوسوگرایی قرار نگرفته‌اند. بر اساس مشاهدات من، این تفاوت اساسی تا کوچک‌ترین جزئیات رفتار یک فرد گسترش می‌یابد. در یک نشست انجمن روان‌شناسی بریتانیا (بخش پزشکی)، دکتر ادوارد گلاور اخیراً مقاله‌ای ارائه کرد که در آن به این تفاوت‌ها توجه ویژه داشت.[7]

تضادهای قابل‌توجهی که در شکل‌گیری شخصیت افراد مختلف یافت می‌شود را می‌توان از طریق روان‌کاوی این‌گونه تبیین کرد که تأثیرات تعیین‌کننده بر فرایند شکل‌گیری شخصیت در یک فرد توسط تکانه‌های دهانی و در فرد دیگری توسط تکانه‌های مقعدی اعمال شده است و همچنین مهم است که عناصر غریزی سادیستی را با نشانه‌های لیبیدو جاری از مناطق اروتیک مختلف مرتبط کنیم. چند مثال می‌تواند تقریباً این نکته را نشان دهد. در جلسات روان‌کاوی خود، می‌توانیم پدیده‌های ولع و تلاش بسیار شدید را به مرحله دهانی اولیه ردیابی کنیم. نیازی به گفتن نیست که منابع دیگرِ تکانه را به‌عنوان عوامل مؤثر در آن پدیده‌ها حذف نمی‌کنیم. اما امیال ناشی از آن مرحله اولیه هنوز عاری از تمایل به نابودی شیء است؛ تمایلی که مشخصه تکانه‌های مرحله بعدی است.

تکانه‌های طمع‌کارانه‌ای که از مرحله دهانی دوم ناشی می‌شوند، در تضاد شدید با شخصیت متواضعانه فرد مقعدی هستند. اما نباید فراموش کنیم که ضعف تمایل اکتسابی در مورد دوم [یعنی مقعدی] با چسبندگی سرسختانه او به چیزهایی که قبلاً به دست آورده است، متعادل می‌شود.

تفاوت‌های مشخصی نیز در تمایل به شریک‌شدن دارایی‌های خود با دیگران وجود دارد. سخاوت اغلب به‌عنوان یک ویژگی شخصیتی دهانی یافت می‌شود. در این مورد، فردی که به طور دهانی ارضا شده است با مادر سخاوتمند همانندسازی می‌کند. اوضاع در مرحله دهانی – سادیستی بعدی بسیار متفاوت است، جایی که رشک، خصومت و حسادت[8] چنین رفتاری را غیرممکن می‌کند؛ بنابراین در بسیاری از موارد، رفتار سخاوتمندانه یا حسودانه از یکی از دو مرحله تحول دهانی ناشی می‌شود؛ و به همین ترتیب تمایل به بخل با مرحله شکل‌گیری شخصیت مقعدی – سادیستی بعدی مطابقت دارد.

بسته به مرحله لیبیدوی فرد که شخصیت‎اش از آن ناشی می‌شود، تفاوت‌های قابل‌توجهی نیز در رفتار اجتماعی وی وجود دارد. افرادی که در مرحله اولیه [یعنی مرحله دهانی-دریافتی] ارضا شده‌اند، سرزنده و اجتماعی هستند؛ کسانی که در مرحله دهانی-سادیستی تثبیت شده‌اند، خصمانه و بدخواه هستند؛ درحالی‌که کج‌خلقی، دست‌نیافتنی بودن و بی‌میلی با شخصیت مقعدی همراه است.

علاوه بر این، افراد دارای شخصیت دهانی، به ایده‌های جدید، خواه مطلوب و نامطلوب، دسترسی دارند، درحالی‌که شخصیت مقعدی شامل رفتاری محافظه‌کارانه مخالف با هر گونه نوآوری است؛ نگرشی که مطمئناً از ترک شتاب‌زده آنچه که خوب بودن‎اش ثابت شده است، جلوگیری می‌کند.

تضاد مشابهی میان سماجت بی‌صبرانه، عجله و بی‌قراری افراد با شخصیت دهانی و پشتکار و پایداری شخصیت مقعدی وجود دارد که از سوی دیگر به تعلل و تردید متمایل می‌شود.

ویژگی شخصیتیِ جاه‌طلبی که ما اغلب در جلسات روان‌کاوی‌ خود با آن مواجه می‌شویم، مدت‌ها پیش توسط فروید[9] از اروتیسم میزراهی[10] گرفته شده است. بااین‌حال، این توضیح به نظر نمی‌رسد که به عمیق‌ترین منابع آن ویژگی نفوذ کرده باشد. بر اساس تجربه من و همچنین دکتر ادوارد گلاور، این ویژگی بیشتر یک ویژگی شخصیتی با منشأ دهانی است که بعداً توسط منابع دیگر تقویت می‌شود، که در میان آن‌ها باید به ویژه به منشأ میزراهی اشاره کرد.

علاوه بر این، باید توجه داشت که برخی از سهم‌های شکل‌گیری شخصیت که از مرحله دهانی اولیه نشئت می‌گیرند، از جهات مهم با برخی دیگر که از مرحله تناسلی نهایی ناشی می‌شوند، هم‌زمان هستند. احتمالاً به این دلیل قابل‌توضیح است که در این دو مرحله لیبیدو کمتر در معرض اختلال ناشی از دوسوگرایی احساس است.

در بسیاری از افراد، علاوه بر ویژگی‌های دهانی توصیف شده، نشانه‌های روان‌شناختی دیگری را نیز می‌یابیم که باید از همان منابع غریزی مشتق شده باشند. این‌ها تکانه‌هایی هستند که از هرگونه تغییر اجتماعی فرار کرده‌اند. مثال‌هایی از این تکانه‌ها شامل اشتیاق شدید به غذا و گرایش به انواع مختلف انحرافات دهانی است. علاوه بر این، ما با انواع مختلف نشانههای روان‌رنجور مواجه هستیم که تعیّن دهانی دارند؛ و در نهایت، پدیده‌هایی وجود دارند که از طریق والایش ایجاد شده‌اند. این محصولات اخیر مستحق بررسی جداگانه‌ای هستند که بااین‌حال، از حد این مقاله فراتر می‌رود؛ بنابراین من فقط به طور مختصر یک مثال ارائه می‌دهم.

جابه‌جایی ارضای نوزادی در مکیدن به حوزه فکری، از اهمیت عملی زیادی برخوردار است. نه‌تنها در دوران کودکی، بلکه در طول کل زندگی فرد؛ کنجکاوی و لذت مشاهده‌کردن، از این منبع به طور قابل‌توجهی تقویت می‌شوند. در افرادی که تمایل ویژه‌ای به مشاهده طبیعت و برخی شاخه‌های پژوهش علمی دارند، روان‌کاوی نشان می‌دهد که ارتباط نزدیکی بین این تکانه‌ها و امیال دهانی سرکوب شده وجود دارد.

یک نگاه اجمالی به کارگاه پژوهش‌های علمی ما را قادر می‌سازد متوجه شویم که تکانه‌های مربوط به مناطق مختلف اروتوژنیک باید یکدیگر را پشتیبانی و تکمیل کنند تا بهترین نتایج ممکن حاصل شوند. بهینه‌ترین حالت زمانی رخ می‌دهد که جذب پرانرژی مشاهدات با توانایی کافی برای «هضم» حقایق جمع‌آوری شده و تکانه‌های قوی برای بازگرداندن آنها به جهان ترکیب شود، به شرطی که این کار باعجله بیش از حد انجام نشود. تجربه روانکاوی ما را قادر می‌سازد تا انواع مختلف انحرافات از این حالت بهینه را بازشناسی کنیم؛ بنابراین، افرادی با ظرفیت ذهنی زیاد برای جذب وجود دارند که بااین‌حال، در تولید محدود هستند. افراد دیگر نیز بسیار سریع تولید می‌کنند. اغراق نیست بگوییم که این افراد به‌محض اینکه چیزی را وارد دهانشان می‌کنند، بلافاصله از آن بیرون می‌آورند. وقتی که این افراد تحلیل می‌شوند، اغلب ثابت می‌شود که ایشان تمایل شدیدی به استفراغ غذا به‌محض اینکه آن را خورده‌اند، دارند. این افراد بی‌صبری روان‌رنجور شدیدی را نشان می‌دهند؛ ترکیب رضایت‌بخشی از تکانه‌های دهانی پیش‌رونده با تکانه‌های مقعدی پس‌رونده در ساختار شخصیت آنها وجود ندارد.

در نهایت، به نظر من بسیار مهم است که دوباره به اهمیت این ترکیبات اشاره کنم. در شکل‌گیری طبیعی شخصیت، خواهیم دید که مشتقات حاصل از همه منابع غریزی اولیه، همیشه با یکدیگر به طور مناسبی ترکیب شده‌اند.

علاوه بر این، مهم است که احتمالات متعدد این ترکیبات را در نظر بگیریم؛ زیرا این امر از بیش‌ارزیابی یک جنبه خاص، هرچند مهم، جلوگیری می‌کند. اگر مشکلات شکل‌گیری شخصیت را از دیدگاه یکپارچه‌کننده جامعی که روان‌کاوی به ما می‌بخشد، یعنی از دیدگاه سکسوالیته کودکی، بررسی کنیم، اینکه چگونه همه چیز در حوزه شخصیت‌شناسی به یک کل می‌پیوندد، روشن خواهد شد. قلمرو سکسوالیته کودکی در دو زمینه کاملاً متفاوتی گسترش می‌یابد. این قلمرو تمام زندگی غریزی ناهوشیار انسان بالغ را پوشش می‌دهد. همچنین صحنه تأثیرات ذهنی بسیار مهم اوائل زندگی کودک است که در آن تأثیرات قبل از تولد نیز باید لحاظ شود. گاهی اوقات احتمال دارد از انبوه پدیده‌هایی که در حوزه وسیع ذهنیت[11] انسانی با آن مواجه می‌شویم، از بازی کودکان و محصولات دیگر فعالیت‌های اولیه فانتزی، تا اولین تحول علاقه‌مندی‌ها و استعدادهای کودک و بالاترین دستاوردهای ارزشمند انسان‌های بالغ و تفاوت‌های فردی بسیار شدید، شگفت‌زده شویم. اما باید به یاد داشته باشیم که فروید به ما در عمل و نظریه روان‌کاوی ابزاری داده است که با آن می‌توانیم این سوژه گسترده را بررسی کنیم و راه را به منبع بی‌پایان زندگی، یعنی سکسوالیته کودکی، باز کنیم.

 

   منبع

Abraham, K. (1925) The Influence of Oral Erotism on Character-Formation. International Journal of Psychoanalysis 6:247-258

ویراستار علمی: محسن سلامت

 

[1] Migration

[2] فروید مدت‌ها پیش روشن کرد که مشکلات معده و روده در دوران کودکی می‌تواند تأثیر مخربی بر رشد ذهنی کودک داشته باشد.

[3] لذت در خواب و ظرفیت مختل شده‌ی خواب(1921).

[4] Envy

[5] دو هیولای دریایی از اساطیر یونان که گفته می‌شود، در واقع در کنار یکدیگر، تهدیدی جدی و غیرقابل اجتناب در مسیر عبور ملوانان به حساب می‌آمدند؛ بدین ترتیب، کاریبد و سیلا هر دو در خود معنای جلوگیری‌کننده از عبور را دارند.

[6] Give

[7] اهمیت دهان در روانکاوی (1924).

[8] Jealousy

[9] شخصیت و اروتیسم مقعدی(1908).

[10] Urethral

[11]Mentality